ابوعبدالرحمن عبدالله بن مسلمه بن قعنب مدنی. فقیه و محدث، شاگرد مالک بن انس. درمدینه از مالک حدیث و فقه آموخت و به بصره اقامت داشت و در همانجا و بقولی در مکه بششم محرم سال 221 ه. ق. درگذشت. او موطاء را از مالک روایت کرده است
ابوعبدالرحمن عبدالله بن مسلمه بن قعنب مدنی. فقیه و محدث، شاگرد مالک بن انس. درمدینه از مالک حدیث و فقه آموخت و به بصره اقامت داشت و در همانجا و بقولی در مکه بششم محرم سال 221 هَ. ق. درگذشت. او موطاء را از مالک روایت کرده است
کنیت احمد بن عمر است و او پدر خاندانی است معروف به آل الرّفیل، و رفیل از عجم بوده و بروزگار عمر بن الخطاب به دست عمر مسلمانی گرفت. رجوع به تجارب السلف ص 317 شود. یکی از افراد این خاندان ابوالقاسم علی بن حسن ملقب به رئیس الرؤسا است. اواز سال 437 تا 450 ه. ق. وزارت القائم بامرالله داشت و برای عقیم کردن مقاصد فاطمیان خلیفۀ عباسی را وادار به دوستی و پیمان با طغرل بگ کرد و طغرل در 447 وارد بغداد شد و در سال 450 که طغرل بموصل حمله برد بساسیری معروف اغتنام فرصت کرد و در بغدادخلیفۀ فاطمی خطبه خواند و رئیس الرؤسا را در همین وقت دستگیر کرد و به فجیعترین صورتی بکشت. ابوالفتح مظفر پسر ابوالقاسم علی در سال 476 زمانی کوتاه وزارت داشت و عضدالدین محمد بن عبدالله بن هبه الله بن مظفر نیز از این خاندان در خلافت مستضی ٔ (566- 573 ه. ق.) وزارت یافت وعاقبت قیماز ترک خلیفه را به حبس وی اجبار کرد و اوتا 570 که قیماز بغداد را ترک گفت در بند بماند و پس از قیماز بار دیگر بمقام وزارت رسید. و چند سال پس از آن در سفر زیارت خانه، باطنیان او را بکشتند. اعضاء این خاندان بیشتر مردمی دانشمند و ادیب بودند
کنیت احمد بن عمر است و او پدر خاندانی است معروف به آل الرّفیل، و رفیل از عجم بوده و بروزگار عمر بن الخطاب به دست عمر مسلمانی گرفت. رجوع به تجارب السلف ص 317 شود. یکی از افراد این خاندان ابوالقاسم علی بن حسن ملقب به رئیس الرؤسا است. اواز سال 437 تا 450 هَ. ق. وزارت القائم بامرالله داشت و برای عقیم کردن مقاصد فاطمیان خلیفۀ عباسی را وادار به دوستی و پیمان با طغرل بگ کرد و طغرل در 447 وارد بغداد شد و در سال 450 که طغرل بموصل حمله برد بساسیری معروف اغتنام فرصت کرد و در بغدادخلیفۀ فاطمی خطبه خواند و رئیس الرؤسا را در همین وقت دستگیر کرد و به فجیعترین صورتی بکشت. ابوالفتح مظفر پسر ابوالقاسم علی در سال 476 زمانی کوتاه وزارت داشت و عضدالدین محمد بن عبدالله بن هبه الله بن مظفر نیز از این خاندان در خلافت مستضی ٔ (566- 573 هَ. ق.) وزارت یافت وعاقبت قیماز ترک خلیفه را به حبس وی اجبار کرد و اوتا 570 که قیماز بغداد را ترک گفت در بند بماند و پس از قیماز بار دیگر بمقام وزارت رسید. و چند سال پس از آن در سفر زیارت خانه، باطنیان او را بکشتند. اعضاء این خاندان بیشتر مردمی دانشمند و ادیب بودند
قلعه ای میان رأس عین و رقه، بیک میل و نیم بلیخ است. گویند مسلمه بن عبدالملک بن مروان آنرا ساخته، و در آن مصنعی (آب انبار) هست، بمساحت دویست در دویست ذراع و بگودای بیست ذراع که با سنگ ساخته شده و سالی یک بار آنرا از نهر بلیخ پر آب کنند، تمامی سال را کفایت است و دهان آن نهر در پنج میلی بلیخ است. میان این حصن و حران نه فرسنگ است براه رقه از حران. (معجم البلدان)
قلعه ای میان رأس عین و رقه، بیک میل و نیم بلیخ است. گویند مسلمه بن عبدالملک بن مروان آنرا ساخته، و در آن مصنعی (آب انبار) هست، بمساحت دویست در دویست ذراع و بگودای بیست ذراع که با سنگ ساخته شده و سالی یک بار آنرا از نهر بلیخ پر آب کنند، تمامی سال را کفایت است و دهان آن نهر در پنج میلی بلیخ است. میان این حصن و حران نه فرسنگ است براه رقه از حران. (معجم البلدان)
ابوعلی محمد بن علی بن حسین بن مقله. مولد او در سال 272 هجری قمری به بغداد. او به بادی امر در بعض دواوین خدمت میکرد و راتبۀوی شش دینار بود در ماه. و هم عامل خراج بخشی از فارس بود و سپس بخدمت ابی الحسن بن الفرات پیوست و ابوالحسن او را برکشید تا حال او عظیم نیکو شد و مالی بسیار اندوخت. و با این همه عاقبت وحشت و کدورتی میان او و ابن فرات پدید شد و ابن مقله احسان او کفران کرد و در جملۀ دشمنان وی درآمد تا آنگاه که ابن فرات عزل و دستگیر گشت و چون بار دیگر ابن فرات منصب وزارت یافت ابن مقله را بگرفت و بصدهزار دینار مصادره کرد. در سال 316 مقتدر خلیفه ابن مقله را به وزارت برگزید و تا 318 در این مقام ببود آنگاه معزول و محبوس گردید و پس از تطورات و تحولاتی چند به وزارت راضی خلیفه منصوب گشت و دشمنان او نزد خلیفه سعایتها کردند تا خلیفه دست راست او را بریدن فرمود و مدتی دست بریده به زندان بماند و خلیفه همان روز از کرده پشیمان شد و ثابت را امر داد تا بزندان شود و موضع بریدگی علاج کند و ثابت جراحت را معالجه کرد و او به ثابت گفت دستی را که خدمت سه خلیفه کرد و دو بار تمام قرآن بنوشت چون دست دزدان ببریدند و به بیت ذیل تمثل جست: اذا ما مات بعضک فابک بعضا فبعض الشی ٔمن بعض قریب. و گویند بزندان قلم بر ساعد راست استوار کرده مینوشت و از عجایب آنکه از محبس با خلیفه مکاتبه میکرد و نیز منصب وزارت میخواست و میگفت قطع ید مانع تکفل این مقام نیست و از جمله اشعار او در حنین بر دست بریده بیت ذیل است: لیس بعدالیمین لذه عیش یا حیاتی بانت یمینی فبینی. و محمد بن یاقوت و ابن رائق دو دشمن قوی او بودند که نکبات او را سبب شدند. ابن مقله مخترع خط ثلث و توقیع و نسخ و ریحان و رقاع و محقق است و ابن بواب در خط متابعت او کرده است. ابن مقله چون مثل اعلی و صنم عقلی خوشنویسی و حسن خط است چنانکه شاعری عرب خط او را با فصاحت سحبان و حکمت لقمان و زهد ابن ادهم ردیف آورده و شعرای فارسی نیز بحسن خط او مثل زدند: کاش ابن مقله بودی در حیات تا بمالیدی خطش بر مقلتین. سعدی. مردم چشم ابن مقله وقت بندۀ آن خط چو عنبر شد. کمال اسماعیل. چنان خطی که اگر ابن مقله زنده شود تراشۀ قلم او بمقله بردارد. وفات او بزندان در سال 328 هجری قمری بوده است
ابوعلی محمد بن علی بن حسین بن مقله. مولد او در سال 272 هجری قمری به بغداد. او به بادی امر در بعض دواوین خدمت میکرد و راتبۀوی شش دینار بود در ماه. و هم عامل خراج بخشی از فارس بود و سپس بخدمت ابی الحسن بن الفرات پیوست و ابوالحسن او را برکشید تا حال او عظیم نیکو شد و مالی بسیار اندوخت. و با این همه عاقبت وحشت و کدورتی میان او و ابن فرات پدید شد و ابن مقله احسان او کفران کرد و در جملۀ دشمنان وی درآمد تا آنگاه که ابن فرات عزل و دستگیر گشت و چون بار دیگر ابن فرات منصب وزارت یافت ابن مقله را بگرفت و بصدهزار دینار مصادره کرد. در سال 316 مقتدر خلیفه ابن مقله را به وزارت برگزید و تا 318 در این مقام ببود آنگاه معزول و محبوس گردید و پس از تطورات و تحولاتی چند به وزارت راضی خلیفه منصوب گشت و دشمنان او نزد خلیفه سعایتها کردند تا خلیفه دست راست او را بریدن فرمود و مدتی دست بریده به زندان بماند و خلیفه همان روز از کرده پشیمان شد و ثابت را امر داد تا بزندان شود و موضع بریدگی علاج کند و ثابت جراحت را معالجه کرد و او به ثابت گفت دستی را که خدمت سه خلیفه کرد و دو بار تمام قرآن بنوشت چون دست دزدان ببریدند و به بیت ذیل تمثل جست: اذا ما مات بعضک فابک بعضا فبعض الشی ٔمن بعض قریب. و گویند بزندان قلم بر ساعد راست استوار کرده مینوشت و از عجایب آنکه از محبس با خلیفه مکاتبه میکرد و نیز منصب وزارت میخواست و میگفت قطع ید مانع تکفل این مقام نیست و از جمله اشعار او در حنین بر دست بریده بیت ذیل است: لیس بعدالیمین لذه عیش یا حیاتی بانت یمینی فبینی. و محمد بن یاقوت و ابن رائق دو دشمن قوی او بودند که نکبات او را سبب شدند. ابن مقله مخترع خط ثلث و توقیع و نسخ و ریحان و رقاع و محقق است و ابن بواب در خط متابعت او کرده است. ابن مقله چون مثل اعلی و صنم عقلی خوشنویسی و حسن خط است چنانکه شاعری عرب خط او را با فصاحت سحبان و حکمت لقمان و زهد ابن ادهم ردیف آورده و شعرای فارسی نیز بحسن خط او مثل زدند: کاش ابن مقله بودی در حیات تا بمالیدی خطش بر مقلتین. سعدی. مردم چشم ابن مقله وقت بندۀ آن خط چو عنبر شد. کمال اسماعیل. چنان خطی که اگر ابن مقله زنده شود تراشۀ قلم او بمقله بردارد. وفات او بزندان در سال 328 هجری قمری بوده است
ابوالغنایم محمد بن علی بن فارس واسطی هرثی، ملقب به نجم الدین. شاعر عرب. اشعار او بلطف و رقت معروف است و بیشتر در عشق و غزل می سروده و چون غالباً اندوهناک و حزین است در مجالس سماع صوفیه خوانده میشد و وعاظ به آن استشهاد میکردند. او با ابن تعاویذی معاصر است. ابن معلم در هرث، ده فرسخی واسط، مسقطالرأس خویش، به سال 592 ه. ق. درگذشته است. مولد او در سنۀ 501 بوده است
ابوالغنایم محمد بن علی بن فارس واسطی هرثی، ملقب به نجم الدین. شاعر عرب. اشعار او بلطف و رقت معروف است و بیشتر در عشق و غزل می سروده و چون غالباً اندوهناک و حزین است در مجالس سماع صوفیه خوانده میشد و وعاظ به آن استشهاد میکردند. او با ابن تعاویذی معاصر است. ابن معلم در هُرث، ده فرسخی واسط، مسقطالرأس خویش، به سال 592 هَ. ق. درگذشته است. مولد او در سنۀ 501 بوده است
ابن مسلمه بن اسحاق القینی. عالمی است اخباری، از مردم اندلس. او راست کتابی مشتمل بر چند جزء در اخبار ریه (ناحیتی باندلس) و قلعه ها و ولاه و جنگها و فقهاء و شعراء آن ناحیت و ابومحمد بن حزم ذکر او آورده است. (معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 232)
ابن مسلمه بن اسحاق القینی. عالمی است اخباری، از مردم اندلس. او راست کتابی مشتمل بر چند جزء در اخبار ریه (ناحیتی باندلس) و قلعه ها و ولاه و جنگها و فقهاء و شعراء آن ناحیت و ابومحمد بن حزم ذکر او آورده است. (معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 232)
ابن حسن بن ابی فرج احمد، مکنی به ابوالقاسم و مشهور به رئیس الرؤساء ابن مسلمه. از وزرای عادل و دانشمند بود. وی در سال 397 هجری قمری متولد شد و در سال 437 به سمت وزارت القائم بامر الله خلیفۀ عباسی منصوب گشت و خلیفه لقب جمال الدین، شرف الوزراء، رئیس الرؤساء به وی داد. او وزیری صاحب رأی و خرد بود، و برخی از مورخین را عقیده بر این است که وی با پیش گرفتن سیاست نزدیکی به ترکان، توانست نقشۀ فاطمی ها را برای برانداختن خلافت عباسی خنثی کند. وی همچنان در منصب وزارت باقی بود تا سال 450 که در این سال به دست ارسلان بن عبدالله بساسیری دستگیر شد و به قتل رسید و جسد او را مثله مثله کردند. عمر او پنجاه ودو سال و پنج ماه و وزارتش دوازده سال و یک ماه بود. (از الاعلام زرکلی از البدایه و النهایه ج 12 ص 80 و تاریخ بغداد ج 11 ص 391 و سیرالنبلاء ج 15 ودائره المعارف الاسلامیه ج 1 ص 278 و کامل التواریخ ج 9 ص 182 و النجوم الزاهره ج 5 ص 6 و ابن خلدون ج 3 ص 457)
ابن حسن بن ابی فرج احمد، مکنی به ابوالقاسم و مشهور به رئیس الرؤساء ابن مسلمه. از وزرای عادل و دانشمند بود. وی در سال 397 هجری قمری متولد شد و در سال 437 به سمت وزارت القائم بامر الله خلیفۀ عباسی منصوب گشت و خلیفه لقب جمال الدین، شرف الوزراء، رئیس الرؤساء به وی داد. او وزیری صاحب رأی و خرد بود، و برخی از مورخین را عقیده بر این است که وی با پیش گرفتن سیاست نزدیکی به ترکان، توانست نقشۀ فاطمی ها را برای برانداختن خلافت عباسی خنثی کند. وی همچنان در منصب وزارت باقی بود تا سال 450 که در این سال به دست ارسلان بن عبدالله بساسیری دستگیر شد و به قتل رسید و جسد او را مثله مثله کردند. عمر او پنجاه ودو سال و پنج ماه و وزارتش دوازده سال و یک ماه بود. (از الاعلام زرکلی از البدایه و النهایه ج 12 ص 80 و تاریخ بغداد ج 11 ص 391 و سیرالنبلاء ج 15 ودائره المعارف الاسلامیه ج 1 ص 278 و کامل التواریخ ج 9 ص 182 و النجوم الزاهره ج 5 ص 6 و ابن خلدون ج 3 ص 457)
ابن حسین بن محمد بن عمر، مشهور به ابن مسلمه و ملقب به رئیس الرؤساء. وزیر القائم بامر الله عباسی. رجوع به رئیس الرؤساء، و تجارب السلف نخجوانی ص 256 شود
ابن حسین بن محمد بن عمر، مشهور به ابن مسلمه و ملقب به رئیس الرؤساء. وزیر القائم بامر الله عباسی. رجوع به رئیس الرؤساء، و تجارب السلف نخجوانی ص 256 شود